مهربانترینم .
قلبم که دریا نیست!
نیم کاسه ای آب .
و این همه انتظار
از خودم و تو از من.
بالایی گفت انصاف نیست!
میانه ی چپ گفت: هیسسسس! محکمه اینجاست.
فرشته ای گفت: "هیچ وقت نمیگم: چرا! چرا ندارد. تو این دنیا ، با یه دردایی فقط باید مدارا کرد".
اما
نه درد نبودن و نرسیدن
نه درد نداشتن و دوست داشتن
نه درد ِ کشیدن و غربت!
اینها که دردی نیست! شاید قلقلک
درد ، درد ِ "ای کاش" است.
درد چشم انتظاری. و معجون دور بودن و رخت شور خانه ای در دل.
و از همه مهمتر
که تو خدا باشی و و این همه ابصر و اسمع و ارحم و .
و من این همه جهول و خاکستری.
پی نوشت: شب شعر ِ نامهای قشنگ تو ، در قلب خاکستری من مثل آسمان کویر و شهر کوران.
پی نوشت: امتحان کردم ببینم "سنگ" می فهمد تورا ---- از تو گفتم با "دلــ" ـم ، کوتاه امد ، گریه کرد.
صلی الله علی مالک ِ یوم ِ الجــــزا
دیو و پری و اهرمن، اولاد ِ آدم ، مرد و زن .... دارند این سِـر در دهن؛ الله مـ...
تو ,، ,درد ,ای ,ِ ,نوشت ,نه درد ,این همه ,درد ِ ,و این ,پی نوشت
درباره این سایت